ترجمه مقاله

خواب رفتن

لغت‌نامه دهخدا

خواب رفتن . [ خوا / خا رَ ت َ ] (مص مرکب ) خدر شدن . (زمخشری ). بیحس شدن . سنگین و خدر شدن عضوی از اعضای تن . (یادداشت بخط مؤلف ).
- به خواب رفتن پای ؛ خواب رفتن پای . (یادداشت بخط مؤلف ).
- خواب رفتن پای ؛ خفتن پای . بیحس شدن آن بر اثر نرسیدن خون . سر شدن . کرخ شدن . (یادداشت بخط مؤلف ).
- در خواب رفتن پای ؛ خواب رفتن پای .
|| خوابیدن . خفتن . بخواب شدن . در خواب شدن .
ترجمه مقاله