ترجمه مقاله

خواب گذار

لغت‌نامه دهخدا

خواب گذار. [ خوا/ خا گ ُ ] (نف مرکب ) معبر. (محمودبن عمر). تعبیررؤیاکننده . آنکه رؤیاها را تعبیر و تفسیر می کند. (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به خواب گزار شود :
ولی توکل تو بی نیاز داشت ترا
ز فال گوی و ز اخترشناس و خواب گذار.

امیرمعزی (از آنندراج ).


ترجمه مقاله