ترجمه مقاله

خوالگر

لغت‌نامه دهخدا

خوالگر. [ خوا / خا گ َ ] (ص مرکب ) مطبخی . طباخ . طعام پز. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). آشپز :
این آفروشه ای است که زاغ است خوالگرْش
هر دو قرین یکدگر و نی» درخورند.

ناصرخسرو.


|| سفره چی .خوانسالار. (برهان قاطع).
ترجمه مقاله