ترجمه مقاله

خوالی

لغت‌نامه دهخدا

خوالی . [ خوا / خا ] (ص ) زیبا. مهنا. (برهان قاطع) (آنندراج ) (از انجمن آرای ناصری ). || (اِ) طعام . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). || رودخانه ٔ آب راهم گفته اند. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (انجمن آرای ناصری ). || مطبخی . (برهان قاطع). آشپز.
ترجمه مقاله