خواندهلغتنامه دهخداخوانده . [ خوا/ خا دَ / دِ ] (ن مف ) پذیرفته شده ، چنانکه در خواهرخوانده و برادرخوانده می آید. || اسم مفعول از خواندن . رجوع به معانی خواندن شود. || مدعی علیه در اصطلاح دادگستری . (از لغات فرهنگستان ).