ترجمه مقاله

خوان کرم

لغت‌نامه دهخدا

خوان کرم . [ خوا / خا ن ِ ک َ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سفره ٔ کرم . سفره ای که از روی بخشش و کرم گسترده شود. (یادداشت بخط مؤلف ) :
تو مست خواب غفلتی و ازبرای تو
ایزد فکندخوان کرم در سپیده دم .

منوچهری .


|| خانه ای که بر همه کس مفتوح و سفره ٔ آن همه روزه گسترده باشد. || خوان یغما. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله