خواو
لغتنامه دهخدا
خواو. [ خوا / خا ] (اِ) خواب که بعربی نوم خوانند. (برهان قاطع) (از انجمن آرای ناصری ) :
گر خری دیوانه شد یک دم ّ گاو
در سرش چندان بزن کآید بخواو.
گر خری دیوانه شد یک دم ّ گاو
در سرش چندان بزن کآید بخواو.
مولوی (از انجمن آرای ناصری ).