ترجمه مقاله

خوب آوردن

لغت‌نامه دهخدا

خوب آوردن . [ وَ دَ ] (مص مرکب ) خوب آمدن مهره در بازی نرد. کنایه ازهر موافق میل آمدن حادثه ای . (یادداشت بخط مؤلف ).
ترجمه مقاله