خود کردن
لغتنامه دهخدا
خود کردن . [ خوَدْ / خُدْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کار خود بدون مشورت دیگری کردن . عملی که خود شخص انجام دهد :
خود کردن و جرم دوستان دیدن
رسمی است که در جهان تو آوردی .
خود کردن و جرم دوستان دیدن
رسمی است که در جهان تو آوردی .
سعدی (طیبات ).