خورخجیون
لغتنامه دهخدا
خورخجیون . [ خُرْ خ َ جی وَ ] (اِخ ) بلغت سریانی دیوی است ازجمله ٔ شیاطین .(برهان قاطع) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) :
فرنجک وارشان بگرفته آن دیو
که سُریانیست نامش خورخجیون .
|| (اِ) کابوس را نیز گویند وآن سنگینی باشد که در خواب بر مردم افتد. (برهان قاطع). عبدالجنه . بختک . ضبغطی . رجوع به ضبغطی شود.
فرنجک وارشان بگرفته آن دیو
که سُریانیست نامش خورخجیون .
خاقانی .
|| (اِ) کابوس را نیز گویند وآن سنگینی باشد که در خواب بر مردم افتد. (برهان قاطع). عبدالجنه . بختک . ضبغطی . رجوع به ضبغطی شود.