ترجمه مقاله

خورد دادن

لغت‌نامه دهخدا

خورد دادن . [ خوَرْدْ / خُرْدْ دَ ] (مص مرکب ) در اصطلاح خیاطی ، سرکج و زیادتی یک سوی جامه را کم کم با دوختن مساوی با طرف کم عرض تر کردن . کم کم و رفته رفته از میان بردن فزونی را در دوختن . طوری دوختن که زاید از میان برود. (یادداشت بخط مؤلف ). || خورانیدن . مایعی رااز منافذ جسمی عبور دادن چنانکه روغن را در پوست .
ترجمه مقاله