ترجمه مقاله

خورد گردانیدن

لغت‌نامه دهخدا

خورد گردانیدن . [ خوَرْدْ / خُرْدْ گ َ دَ ] (مص مرکب ) ریزه ریزه کردن . خوردکردن . خرد کردن . || له کردن . خرد کردن .
ترجمه مقاله