خورورار
لغتنامه دهخدا
خورورار. [ خ ُ وِ ] (اِ) شترگلو. قسمی از مجرای آب در زیرکه از دو سوی دو مجرای فوقانی را بر طبق قانون ظروف مرتبطه بهم وصل نماید. || نوعی از خوردن شتر و گوسفند و امثال آنها. چیزی که از حلق برآرد و بازخورد. (از لغت محلی شوشتری نسخه ٔ خطی ). نشخوار.