ترجمه مقاله

خورک

لغت‌نامه دهخدا

خورک . [ خوَ / خ ُ رَ ] (ص ) (از: خور، مخفف خورنده + ََک ) خورنده ٔ کوچک .
- بادخورک ؛ آنچه به او باد خورد. آنچه درمعرض باد قرار گیرد.
- غم خورک ؛ بوتیمار که نام مرغکی است و معروفست این حیوان دائم الحزن می باشد.
ترجمه مقاله