ترجمه مقاله

خوش بین

لغت‌نامه دهخدا

خوش بین . [ خوَش ْ / خُش ْ ] (نف مرکب ) آنکه همیشه به همه کار با نظر خوب نگرد. مقابل بدبین . آنکه وجهه ٔ خوب امری مورد توجه اوست . آنکه نظر خوش بقضیه و واقعه دارد. (یادداشت مؤلف ): مردی خوش بین با آدمی بدبین باده می پیمائیدند، چون شیشه به نصف رسید خوش بین بدبین را گفت نصف شیشه پر است و بدبین خوش بین را جواب داد آری نصف آن خالی است . (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله