ترجمه مقاله

خوش نقش

لغت‌نامه دهخدا

خوش نقش . [ خوَش ْ / خُش ْ ن َ ] (ص مرکب ) آنچه دارای رنگ و نگار و نقش خوب باشد. (یادداشت مؤلف ). || خوش قیافه . خوش پیکر. (یادداشت مؤلف ). || خوش اقبال . (یادداشت مؤلف ). || آنکه در قمار غالباً نقش های خوب آرد. (یادداشت مؤلف ). که در قمار با آوردن نقشهای مناسب برنده باشد.
ترجمه مقاله