ترجمه مقاله

خوقند

لغت‌نامه دهخدا

خوقند. [ خ َ ق َ] (اِخ ) شهری است در ازبکستان که جمعیت آن بسال 1956 م . نود و یکهزار و ششصد تن بوده در دره ٔ فرغانه مرکز واحه ای حاصلخیز و آبیاری شده است . جالبترین بناهای آن کاخ خانهای سابق خوقند می باشد. خوقند یکی از مهمترین مراکز داد و ستد در ترکستان است بر محل تلاقی خطوط آهن قرار دارد و صادرات آن ابریشم و پنبه است .
خوقند یکی از قدیمترین شهرهای ازبکستان است . تاریخ آن تا اوایل قرن 12 هَ . ق . همان تاریخ فرغانه است و در1122 هَ . ق . (1710 م .) یکی از اعقاب ابوالخیر شیبانی بنام شاهرخ بیک اول در فرغانه مستقر شد دولتی که وی تأسیس کرد به خانات خوقند معروف است و پایتخت آن فرغانه بود مؤسس عظمت شهر و خانات خوقند امیرعالم خان بود که از 1215 تا 1224 هَ . ق . امارت کرد. و همه ٔ فرغانه را تحت استیلای خود آورد و تاشکند و چمکنت را فراگرفت و قدرتش بجایی رسید که با امیر بخارا برابری می کرد وی سرانجام بقتل رسید و پس از او برادرش محمدعمرخان معروف به عمرخان امارت کرد، (1224 - 1227 هَ . ق .) وی قسمتی از ترکستان و دشت قرقیزستان را که متعلق به امیر بخارا بود به خانات خوقند ملحق نمود وخود را امیرالمسلمین لقب داد. عمرخان شاعر و حامی اهل فضل بود و اقدامات عمرانی او وضع آبیاری فرغانه را بکلی دگرگون ساخت . برادرزاده و جانشین او محمدعلی ابن عمر از حدود 1237 تا 1256 هَ . ق . امارت داشت درقسمت اول امارت او خانات خوقند بمنتهای عظمت خود رسید اما وی مردی مستبد و ظالم بود و مردم از دست او بتنگ آمدند سرانجام نصراﷲ امیر بخارا ظاهراً بدعوت مردم به خانات خوقند تاخت و لشکر محمدعلی را مغلوب و پایتخت وی را تصرف کرد و محمدعلی در حین فرار کشته شد. در همان سال شیرعلی که از عموزادگان عالم خان و عمرخان بود مهاجمان را از آن ناحیه بیرون راند و بر تخت امارت خوقند نشست ولی از این زمان ببعد خانات خوقندگرفتار اغتشاشات داخلی و مهاجمه ٔ قبایل اطراف و جنگهای امیر بخارا شدند و اولین جنگ سپاهیان روس با دولت خوقند بسال 1267 هَ . ق . 1850/ م . روی داد و از 1866 م به بعد قلمرو خان خوقند منحصر بولایت فرغانه شد و آنهم در 1293 هَ . ق . 1876/ م . ملحق به روسیه گردید. (از دایرة المعارف فارسی ذیل کلمه ٔ خوقند). اسامی خانات خوقند بنقل از طبقات السلاطین اسلام : شاهرخ ، رحیم ، عبدالکریم ، ارونی ، سلیمان ، شاهرخ ثانی ، بزبوته ، علیم ، (همان عالم است ). محمدعمر، محمدعلی ، شیرعلی ، مراد، خدایار، ملا، شاه مراد، خدایار، سیدسلطان ، خدایار، (دفعه سوم ). ناصرالدین . (طبقات السلاطین صص 251 - 252). و رجوع به خوغند شود.
ترجمه مقاله