خونریزخولغتنامه دهخداخونریزخو. (ص مرکب ) سفاک . آنکه عادت بکشتار دارد. آنکه او را خوی کشتار است : ور بود مریخی خونریزخوجنگ و بهتان و خصومت جوید او.مولوی .