ترجمه مقاله

خونچه

لغت‌نامه دهخدا

خونچه . [ حُن ْ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) خوانچه و میز کوچک و سفره ٔ کوچک . || طبق . || غذائی که از مجلس جشن عروسی برای کسی که حاضرنیست فرستاده میشود. (ناظم الاطباء). || طبق کوچکی که در روی آن نان سنگکی نهند و بر آن با اسپند و دانه های ملون اشکالی ترسیم و کلماتی نویسند و در عروسی ها محض شگون در کنار سفره ٔ عقد قرار دهند.
ترجمه مقاله