ترجمه مقاله

خون جام

لغت‌نامه دهخدا

خون جام . [ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از شراب انگوری . (برهان قاطع). خون بط. خون تاک . خون رز. خون دختر رز.
ترجمه مقاله