خون بر کسی نماندن
لغتنامه دهخدا
خون بر کسی نماندن . [ ب َ ک َ ن َ دَ ] (مص مرکب ) ضعیف شدن بسیار. (آنندراج ) :
در ساغر رقیب می لاله گون مباد
خونم برو نماند که بر روش خون مباد.
در ساغر رقیب می لاله گون مباد
خونم برو نماند که بر روش خون مباد.
شانی تکلو (از آنندراج ).