ترجمه مقاله

خون چکان

لغت‌نامه دهخدا

خون چکان . [ چ َ / چ ِ ] (نف مرکب ) خون چکاننده . قطره قطره فروریزنده ٔ خون . آنکه خون از وی چکد. (یادداشت بخط مؤلف ).
- چشم خون چکان ؛ چشم سخت گریان . (یادداشت مؤلف ).
- دل خون چکان ؛ دل سخت غمین . (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله