ترجمه مقاله

خوگری

لغت‌نامه دهخدا

خوگری . [ گ َ ] (حامص مرکب ) اعتیاد. عادت پیداکردگی . عادت یافتگی . (یادداشت مؤلف ). || الفت . انس . الفت یافتگی . انس پیداکردگی . استیناس . (یادداشت مؤلف ) : خوگری از عاشقی بتر بود. (کلیله و دمنه ).
ترجمه مقاله