ترجمه مقاله

خوی آوردن

لغت‌نامه دهخدا

خوی آوردن . [ خوَی ْ / خَی ْ / خِی ْ / خُی ْ وَ دَ ] (مص مرکب ) عرق کردن . عرق کنانیدن . (ناظم الاطباء). ادرار عرق . (یادداشت بخط مؤلف ). || به عرق کردن داشتن .
- خوی آوردن تب ؛تبی که به عرق کردن رسیده باشد. عرق کردن در تب . (یادداشت بخط مؤلف ). تملل . (منتهی الارب ). || شرمسار کردن . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله