ترجمه مقاله

خوی گیر

لغت‌نامه دهخدا

خوی گیر. (نف مرکب ) عادت گیرنده :
کجا چون طبع مردم خوی گیر است
ز هرکس آدمی عادت پذیر است .

عطار.


|| الفت گیرنده . (یادداشت مؤلف ). مصاحب . همدم . هم نشین . انیس . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله