ترجمه مقاله

خو کردن

لغت‌نامه دهخدا

خو کردن . [ خ َ / خُو ک َ دَ ] (مص مرکب ) وجین کردن . بیرون کردن گیاهان خودرو و هرز از غله زار و غیره . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به خو شود :
کنون روز ارجاسب را نو کنیم
بطبع جوان باغ را خو کنیم .

اسدی .


باغ سنت به ابر نو کرده
هر چه خود رسته بود خو کرده .

سنائی .


ترجمه مقاله