خیانت گر
لغتنامه دهخدا
خیانت گر. [ ن َ گ َ ] (ص مرکب ) خیانت پیشه . (آنندراج ) :
بموش ریزه بر و گربه ٔ خیانت گر
که این هزبر بچنگ است و آن پلنگ بناب .
آگاه کردن حواریون که یهود است خیانتگر. (ترجمه ٔ دیاتسارون ص 316).
بموش ریزه بر و گربه ٔ خیانت گر
که این هزبر بچنگ است و آن پلنگ بناب .
خاقانی .
آگاه کردن حواریون که یهود است خیانتگر. (ترجمه ٔ دیاتسارون ص 316).