ترجمه مقاله

خیر

لغت‌نامه دهخدا

خیر. [ ] (اِخ ) شهرکی است به ناحیت پارس آبادان و با کشت وبرز بسیار از پسا. (حدود العالم ). نام ناحیه ٔ شمالی اصطهبانات است که میانه شمال و مغرب اصطهبانات در او افتاده است . (از فارسنامه ٔ ناصری ). نام یکی از دهستانهای بخش اصطهبانات شهرستان فساست . بحدود و مشخصات زیر شمال : دریاچه ٔ بختگان ، جنوب : دهستان حومه ٔ اصطهبانات ، خاور: دهستان رستاق نی ریز، باختر: دهستان رونیز و جنگل . آب مشروب و زراعی آن از چشمه و قنات است .و از شانزده آبادی و مزرعه تشکیل یافته است جمعیت آن در حدود 3500 نفر و قراء مهم آن عبارت است از ماه فرخان ، سهل آباد، استجرد، میان ده ، محمدآباد. این دهستان را ماه فرخان نیز گویند. ایل شاهسون در این دهستان تخته قاپوشده اند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
ترجمه مقاله