ترجمه مقاله

خیسیدن

لغت‌نامه دهخدا

خیسیدن . [ دَ ] (مص ) خیس شدن . خیس خوردن . نُقوع . اِنتِقاع . (یادداشت بخط مؤلف ). || نم کردن . ترکردن . || گداختن . || حل کردن . || سرشتن مانند معجون . خمیر کردن با دست و یا پا چیزی را. || خاییدن . || ترسیدن . هراسیدن . || پس جستن اسب . || ترسیده شدن . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله