خیللغتنامه دهخداخیل . (اِ) مخاط. لعاب غلیظی که از بینی آدمی برآید. (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء). خلم : همان کز سگ زاهدی دیدمی همی بینم از خیل و خلم و خدو.عسجدی .