ترجمه مقاله

دائمی

لغت‌نامه دهخدا

دائمی . [ ءِ می ی ] (ص نسبی ) منسوب به دائم . پیوسته . مدام .
- عقد دائمی ؛ مقابل عقد منقطع : بعقد دائمی و نکاح همیشگی درآوردم موکله ٔ خود را بموکل شما...
- غیردائمی ؛ منقطع. ناپایدار که پیوسته نباشد. مقابل دائمی .
ترجمه مقاله