ترجمه مقاله

داخش

لغت‌نامه دهخدا

داخش . [ خ ِ ] (اِ) ناتوانی و کم زوری و بیماری :
مبتلای علت داخش شده
کار او شام وسحر نالش شده .

میرنظمی (از شعوری ج 1 ورق 416).


اما کلمه ظاهراً مصحف «داخس » است .
ترجمه مقاله