دادور
لغتنامه دهخدا
دادور. [ دادْ وَ ] (ص مرکب ) عادل . دادرس . دادگر :
حق بمن گفته است هان ای دادور
مشنو از خصمی تو بی خصم دگر.
|| (اِخ ) نام خدای تعالی .
حق بمن گفته است هان ای دادور
مشنو از خصمی تو بی خصم دگر.
مولوی .
|| (اِخ ) نام خدای تعالی .