ترجمه مقاله

دارالسلام

لغت‌نامه دهخدا

دارالسلام . [ رُس ْ س َ ] (ع اِ مرکب ) پایتخت کشور. (ناظم الاطباء). || بهشت را نیز گفته اند :
بزمگاهی دلنشین چون قصر فردوس برین
گلشنی ، پیرامنش چون روضه ٔ دارالسلام .

حافظ.


|| (اِخ ) لقب دمشق و بغداد بوده است :
سفر کرده بودم ز بیت الحرام
در ایام ناصر بدارالسلام .

(بوستان ).


|| شیراز را هم گفته اند.
|| پایتخت کشور تانزانیا به آفریقا.
ترجمه مقاله