داربلغتنامه دهخدادارب . [ رِ ] (ع ص ) بازگشت کننده و بازآینده : عقاب دارِب ٌ علی الصید؛ یعنی بازی که هردم بسوی شکار خود می آید. (اقرب الموارد). || حریص . معتاد. (ناظم الاطباء).