ترجمه مقاله

داز

لغت‌نامه دهخدا

داز. (اِخ ) دهی از دهستان آتبای بخش پهلوی دژ شهرستان گبندقابوس واقع در 12 الی 24هزارگزی خاور پهلوی دژ. دشت معتدل ، مرطوب ، مالاریائی و دارای 300 تن سکنه است . آب آن از قنات و چاه و رودخانه گرگان و محصول عمده اش غلات ، حبوبات ، لبنیات ، برنج ، توتون وشغل اهالی زراعت و گله داری صنایع دستی زنان قالیچه و گلیم بافی و نمدمالی است . دبستان در آبادی چین سبیلی و دازکرد دارد. این آبادی از قراء زیر تشکیل شده است . چین سبیلی - قره تپه - کوزه لی - قره بلاغ قریشی - عطاآباد - شفتالوباغ - کرد - شغال تپه و پیرواش که باغ میوه بزرگی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
ترجمه مقاله