ترجمه مقاله

داغ دیدن

لغت‌نامه دهخدا

داغ دیدن . [ دَ ] (مص مرکب )مردن کسان و خویشان خاصه فرزند. مرگ فرزند یا دیگر اقربا دیدن . مردن عزیزی چون فرزند یا برادر و امثال آن . مصاب شدن بمرگ فرزندی یا خویشی . داغ فرزند دیدن .بمصیبت مرگ فرزند دچار شدن . مصاب بمرگ فرزند شدن .
ترجمه مقاله