داغ رفتن
لغتنامه دهخدا
داغ رفتن . [ رَ ت َ ] (مص مرکب ) زایل شدن اثر داغ . داغ شستن . (آنندراج ). دور کردن داغ . مقابل داغ ماندن . (از آنندراج ) :
ساقی ز می کدورت دل کم نمیشود
بنشین که لاله داغ ز باران نمیرود.
ساقی ز می کدورت دل کم نمیشود
بنشین که لاله داغ ز باران نمیرود.
کلیم .