ترجمه مقاله

داغ گذاشتن

لغت‌نامه دهخدا

داغ گذاشتن . [ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) اثر داغ پدید آوردن بر. داغ کردن :
کوش تا دل بتماشای جهان نگذاری
داغ افسوس بر آئینه ٔ جان نگذاری .

صائب .


روزی که عشق داغ مرا بر جگر گذاشت
از شرم لاله پای بکوه و کمر گذاشت .

صائب .


ترجمه مقاله