ترجمه مقاله

دالف

لغت‌نامه دهخدا

دالف . [ ل ِ ] (ع ص ) تیری که نزدیک نشانه رسد و از جایی که افتاده باشد دور شود. || گام نزدیک نهنده بسبب بار گران که برداشته باشد. ج ، دُلَّف . (منتهی الارب ). || آنکه از پیری بعصا رود. (مهذب الاسماء).
ترجمه مقاله