ترجمه مقاله

داموز

لغت‌نامه دهخدا

داموز. [ وَ ] (اِ) سله و سبدی باشد بزرگ که دو چوب بر دوطرف آن بندند و بدان سرگین و مثال آن کشند. (برهان ). صاحب انجمن آرا گوید: اما در سامی داموز بضم میم وسکون واو دیده شده است . (انجمن آرا) (آنندراج ). وَذوذ. (یادداشت مؤلف ). داموزه . سبد خاشاک . (شعوری ).
ترجمه مقاله