ترجمه مقاله

دانشمند

لغت‌نامه دهخدا

دانشمند. [ ن ِ م َ ] (اِخ ) از امرای دانشمندیه . حاکم توقات و قیساریه ونواحی آن بعهد ملکشاه سلجوقی . قیصر روم قصد متصرفات وی کرد اما داودبن سلیمان بن قتلمش بن اسرائیل سلجوقی بر حسب استمداد دانشمند بیاری وی شتافت و بر قیصر ظفر یافت . (حدود سال 480 هَ . ق .). (حبیب السیر چ کتابخانه ٔ خیام ج 2 ص 538) (تاریخ گزیده چ اروپا ص 481).
ترجمه مقاله