ترجمه مقاله

دانیة

لغت‌نامه دهخدا

دانیة. [ی َ ] (ع ص ) تأنیث دانی . || فرومایه . || نزدیک شونده مأخوذ از دُنُوّ. (غیاث ). نزدیک : و هو الذی انزل من السماء ماءً ... ومن النخل من طلعها قنوان دانیة... (قرآن 99/6)؛ و اوست که فروفرستاد از آسمان آب را... و از درخت خرما و از شکوفه اش خوشه های نزدیک بهم . فی جنة عالیة قطوفها دانیة. (قرآن 22/69 - 23)؛ در بهشت عالی که میوه اش نزدیک است (در دسترس است ). و دانیة علیهم ظلالها و ذللت قطوفها تذلیلا. (قرآن 14/76)؛ و نزدیک است بر ایشان سایه های آن و رام کرده شده خوشه ٔ آن رام کردنی .
- فاکهة دانیة ؛ میوه ٔ قریب که دست بدان تواند رسید. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله