ترجمه مقاله

دبیر

لغت‌نامه دهخدا

دبیر. [ دَ ] (اِخ ) نام شاعری برهمنی مذهب فرزند رئیس قبیله ای در کنجاوه از مضافات لاهور. نزد علمای مشهور مسلمان زمان خود تحصیل علوم ادبی و فنون عقلی کرد و به دبیری یکی از نواب ها رسید و در هجو درانیان از شاهجهان آباد بیرون رفت و در سال 1305 هَ . ق . درگذشت . این بیت او راست :
دل صدچاک دارد شانه زان رو
که با اشعار باشد الفت او.

(از قاموس الاعلام ترکی ).


ترجمه مقاله