دخاریصلغتنامه دهخدادخاریص . [ دَ ] (معرب ، اِ) ج ِ دخریص . معرب تیریز و تیریج : فما اخذوه من الفارسیة دخاریص القمیص . (ابن درید در جمهره از سیوطی در المزهر از یادداشت مؤلف ).