ترجمه مقاله

دخرص

لغت‌نامه دهخدا

دخرص . [ دِ رِ ] (ع ص ) دانا. || ماهر درآینده در کار. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): هو دخرس فی الامور؛ ای داخل فیها. عالم بها. (منتهی الارب ). || (اِ) واحد دخاریص . دخرصة. (المعرب ص 143). رجوع به دخریص شود.
ترجمه مقاله