ترجمه مقاله

دراسة

لغت‌نامه دهخدا

دراسة. [ دِ س َ ] (ع مص )دراست . سبق گفتن . || درس کتاب کردن . (از منتهی الارب ). خواندن کتاب را و به حفظ آن مبادرت کردن . (از اقرب الموارد). || علم خواندن . (المصادر زوزنی ). علم آموختن . (دهار). خواندن علم . (ترجمان القرآن جرجانی ) : أن تقولوا انما انزل الکتاب علی طائفتین من قبلنا وان کنا عن دراستهم لغافلین . (قرآن 156/6)؛ تا نگویید که کتاب فقط بر دو طایفه پیش از ما فرستاده شد و هرچند از خواندن و مطالعه ٔ آنان غافل بودیم . || کهنه و مندرس کردن جامه را. (از اقرب الموارد). درس . و رجوع به درس شود. || آرمیدن با جاریه . (از منتهی الارب ).
ترجمه مقاله