درافتاده
لغتنامه دهخدا
درافتاده . [ دَ اُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) افتاده . ریخته شده :
باده ای دید بدان جام درافتاده
که بن جام همی سفت چو سنباده .
رجوع به درافتادن شود.
باده ای دید بدان جام درافتاده
که بن جام همی سفت چو سنباده .
منوچهری .
رجوع به درافتادن شود.