ترجمه مقاله

درجلة

لغت‌نامه دهخدا

درجلة. [ دَ ج َ ل َ] (ع مص ) پی پیچیدن بر کمان خود. (منتهی الارب ). «درجله » قرار دادن بر اسب . (از اقرب الموارد). || (اِ) دوال یا پی است که از آن حماله سازند و برکمان پیچند. (منتهی الارب ). تسمه یا پیی است که در حمائل قرار دهند و بر اسب نهند. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله