ترجمه مقاله

دردیدن

لغت‌نامه دهخدا

دردیدن . [ دَ دی دَ ] (مص مرکب ) دیدن :
نخست آتش دهد چرخ آنگهی آب
به حال تشنگان در بین و دریاب .

نظامی .


رجوع به دیدن شود.
ترجمه مقاله